ملیکا تو پارک تمام مکانیزه
قربونش برم با این ماشین خوشگلش..........
بدون عنوان
دوچرخه
دیروز ملی رو بردم خونه جاریم که اونم یه بچه داره.ابوالفضل دوچرخه داره و دوچرخش رو به ملی نداد بازی کنه.وقتی برگشتیم تو راه کنار یه مغازه ایستادیم ملی یه دوچرخه دم در پلاسکو دید پرید سوارش و دیگه پایین نیومد.خلاصه ۱۲ تومن واسه یه دو چرخه پلاستیکی انداخت رو دستم. تازه هرچی میخواستیم از دوچرخه بیاریمش پایین و سوار ماشین کنیمش نمیومد.مکافاتی داشتیم با این دختر بلا
نویسنده :
سحر
17:41
یادش بخیر مجردی.........
ملیکا جون امروز بردمت محله دوران مجردی.بیشتر دوستهامو دیدم.اکثرشون ازدواج کردن و بچه دارن.تو حسابی با محمد طاها و فاطیما بازی کردی و خیلی بهت خوش گذشت.
نویسنده :
سحر
2:23
بدون عنوان
دختر عزیزم ملیکا این وبلاگ رو به تو تقدیم میکنم به امید روزی که ازش دیدن کنی اینو بدون که من وبابات عاشقت هستیم و همیشه عاشقت میمونیم ...
نویسنده :
سحر
3:42
بدون عنوان
ملیکا خانم امروز پیراهن خوشگلی رو که مامان بزرگ برات خریده بود تنت کردم.خیلی با نمک شده بودی.آخه همیشه برات تیپ پسرونه میزدم.امروز واقعا شبیه دخترا شده بودی.
نویسنده :
سحر
3:35